سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 87 خرداد 13 , ساعت 1:2 عصر
مشتاق گل از سرزنش خار نترسد

جویای رخ یار ز اغیار نترسد

آنکس که چو منصور زند لاف انالحق

از طعنه ی نامحرم اسرار نترسد


قطعه ای  شوانگیز از دونوازی تار و تنبک اساتید لطفی و فرهنگ فر در باغ ارم شیراز:
 

Download

FlvPlayer

 


شهناز، شهنواز موسیقی ایران

 
جلیل شهناز

 

اول خرداد ماه مصادف است با تولد منسوبی جلیل شهناز، نوازنده ای که بیش از نیم قرن افتخار و سرآمد هنر تارنوازی ایران بوده است.

جلیل شهناز هنرآموخته مکتب خانوادگی اش و رشد یافته در محیط هنرپرور اصفهان است. هنر موسیقی شهناز معنی کلاسیک موسیقیست، شهناز هنرمندیست از تبار مطربان قدیم ایران زمین.

تارنوازی و نواسازی شهناز دو مقوله است که می توان بطور جداگانه در مورد آن صحبت کرد و با اینکه ساخته های او (که اکثرا" بداهه نوازی بوده) آمیخته با سبک تارنوازی اوست، ولی گاهی اجرای آنها با تنظیم ارکستری ( به گواه آثار انگشت شمار تنظیم شده او) دل انگیز بوده.

بداهه نوازی های شهناز در تاریخ موسیقی ایران بی نظیر و همواره زبانزد بوده است. این پختگی و تسلط او روی حالتها و فضاهای موسیقی ایرانی را حتی می توان در اجراهای دوره جوانی او دید که نشاندهنده نبوغ اوست. از مشخصه های مهم جلیل شهناز شناخت بالای او روی ساز تار است؛ شهناز تار را رام شده در دست دارد و به هر سو که خواهد می برد( نکته ای که بسیاری از تارنوازان جدید در آن ضعف بسیار دارند



 

 سه گاه جلیل شهناز

در دست راست، فشار روی مضراب و خرک، زاویه مضراب نسبت به سیم، سرعت برخورد آن با سیم، فاصله محل برخورد مضراب با سیم نسبت به خرک و نوع قرار گرفتن مضراب در دست، همه و همه در جمله جمله موسیقی او با دقت و ظرافت مورد بررسی قرار گرفته و با مهارت نواخته می شود.

ریزهای او نسبت به نوع موسیقی گاهی سریع، گاهی شمرده و شفاف است. این ریزها در جملات مختلف موسیقی نسبت به اقتضای قطعه استفاده می شود و در موارد بسیاری، قطعات، حتی بدون ریز و فقط با مضرابهای متنوع تک اجرا می شود و گاهی با کندکاری دست چپ ...

 قسمتی از کنسرت جلیل شهناز
 

Jalil Shahnaz & Hossein Omoumi
تنبک جلیل شهناز و نی حسین عمومی

 

 
 
شهناز همیشه از زبان مردم عادی تا اهل موسیقی به عنوان نمونه کامل یک انسان خلاق یاد می شود. مثل اینکه شنیدن از ابداعات او چه در نوازندگی چه در ساخت موسیقی تمامی ندارد! جواب آوازهای بدیع، کوکهای متنوع روی تار، اجرای ماهرانه سه تار، ویلن، کمانچه، تمبک ...، شناخت ضربی ها و تصنیفهای قدیمی، درک بالای ریتم و تسلط در مرکب نوازی ریتمیک؛ و جالب اینکه شهناز در موسیقی با شهناز در زندگی روزمره -به گفته همنشینانش- در خلاقیت یکسان است. در واقع نوآوری، بیان قوی، تیز بینی و نکته سنجی همراه با انسانیت است که تارش را شهناز کرده! این حقیقت در مورد یار و همنواز همیشگی او حسن کسائی (که مکتب دیده او نیز هست) دیده می شود.

جلیل شهناز سالها چه در محفل های موسیقی چه کنسرتهای رادیو و یا زنده، موسیقیدانان بزرگی را همراهی کرده که از ادیب خوانساری، سید جلال تاج اصفهانی، حسین قوامی، غلامحسین بنان، محمدرضاشجریان، جواد معروفی، علی اصغر بهاری، علی تجویدی، همایون خرم، حبیب ا... بدیعی، علی اکبر خان شهنازی، حسن کسائی، فرامرز پایور، حسین تهرانی، جهانگیر ملک، محمد اسماعیلی، امیر ناصر افتتاح می توان نام برد تا جوانترهایی مثل فرهنگفر، فروهری ، فرهمند و ... که همگی برنامه هایی با وی داشته اند.


استاد شجریان دست شهناز را می بوسد

اما مهمترین گروهنوازی های او نوازندگیش در گروه اساتید موسیقی ایرانی به سرپرستی فرامرز پایور است. شهناز سالها در گروه اساتید تشکیل شده از فرامرز پایور(سنتور) علی اصغر بهاری (کمانچه) محمد موسوی و حسن ناهید (نی) حسین تهرانی و محمد اسماعیلی (تمبک) به هنرنمائی پرداخت. تار نوازی او حتی در گروه هم زیبا و جذاب بود، نوازندگی او در گروهنوازی هایی که با گروه اساتید داشته،

نمونه خوبیست برای رد این عقیده که " گروهنوازی نوازندگی را بی روح می کند" تار شهناز در گروهنوازی غیر به لطف کار گروهی افزوده.




 


جلیل شهناز

دست چپ او به لطف بلندی انگشتان و قدرتش خوش استیل، چابک و نرم است. ویبره های مچ و گلیساندو های شهناز روان و بدون استرس است. اگرچه کمتر شهناز قطعات اصطلاحا" سرعتی می نوازد ولی دست او آماده و مناسب برای اجرای موسیقی در تمپوهای بالا آن هم بسیار تمیز و بدون لغزش بوده، که این مورد هم در نوازندگان تار کمتر به چشم می خورد.

در استیل نوازندگی شهناز هیچگونه انقباضی دیده نمی شود و همواره عضلاتش لخت و نرم است. در این نوشته قصد نداریم به نواسازی شهنازی بپردازیم، ولی باید اشاره کنیم که نوازندگی شهناز با تغییر مقامها تا اندازه ای تغییر سبک می دهد؛ نیز با تغییر سازهای همنواز ... دقیقا" این اتفاق در ساز احمد عبادی دیده می شود. با این حال عده ای سه تار نوازی احمدعبادی را فقط با تک سیم و مضرابهای شمرده و چپهای قوی می شناسند در صورتی که عبادی هم با سه تارهای گوناگون در دستگاههای مختلف با ارکسترهای متفاوت اجراهای متفاوت داشته. این از مشخصه های هنرمندان قدیمی بود که موسیقی را با احساس و نه ماشینی می نواختند و بدون تعصب به نتیجه صدای همنوازی یا تکنوازیشان توجه می کردند.

و در آخر، شادباش می گویم تولد این هنرمند بزرگ را که به لطف پیشرفت تکنولوژی در عصری زیسته که توان ضبط آثارش را داشتیم هرچند کم تعداد ولی آنقدر بوده تا حسودان و تلخ نوازان قدرت انکار او را نداشته باشند و هنر او را افسانه نخوانند!

عمرش دراز و سازش شهناز باد ...

چپهای قوی می شناسند در صورتی که عبادی هم با سه تارهای گوناگون در دستگاههای مختلف با ارکسترهای متفاوت اجراهای متفاوت داشته. این از مشخصه های هنرمندان قدیمی بود که موسیقی را با احساس و نه ماشینی می نواختند و بدون تعصب به نتیجه صدای همنوازی یا تکنوازیشان توجه می کردند.

و در آخر، شادباش می گویم تولد این هنرمند بزرگ را که به لطف پیشرفت تکنولوژی در عصری زیسته که توان ضبط آثارش را داشتیم هرچند کم تعداد ولی آنقدر بوده تا حسودان و تلخ نوازان قدرت انکار او را نداشته باشند و هنر او را افسانه نخوانند!

عمرش دراز و سازش شهناز باد ...
 

برگرفته از : گفتگوی هامونیک

 

وبلاگ گلها نیز در این زمینه مطلبی و قطعاتی برای دانلود قرار داده است.

 


 

در این قسمت مجموعه ای را از آثار استاد بیگجه خانی از برترین نوازندگان تار در تاریخ موسیقی ایران می توانید دریافت کنید:

 
 


 

موسیقی اسلامی در جمهوری اسلامی

موسیقی مذهبی، یک اصطلاح خیلی کلی است. چون فوری به ذهن متبادر می شود کدام مذهب؟ در نتیجه عبارت هایی مانند موسیقی کلیسایی، کنیسه ای، بودایی، اسلامی و غیره معنی دقیق تری می یابند. تازه خود موسیقی اسلامی هم صدها اما و اگر دارد. یک میلیارد و چند صد میلیون نفر واژه مسلمانی را یدک می کشند و هر چند میلیون نفرشان از نژاد و فرهنگی متفاوت هستند. خروجی کار چه می شود، خدا می داند. پس ترکیب موسیقی اسلامی هم چندان گویا نیست. زیرا می پرسند کدام اسلامی؟ حرف، حرف حسابی است و بنابراین توضیح دقیق تر می خواهد. در نتیجه ناچاریم بگوییم موسیقی اسلامی از نوع جمهوری اسلامی و البته در ایران، نه افغانستان، سودان و یا پاکستان. چون آنجا هم جمهوری اسلامی است! بگذریم ...

خیلی جالب و در عین حال تأسف بار است که یک نظام حکومتی از نوع ایدئولوژیک، در آستانه سی ام سال تأسیس خود توانمندی هایی همچون ساخت انواع جنگنده و موشک و پرتاب ماهواره و سد و نیروگاه و غیره را پیدا می کند ولی در برخی حوزه ها که اتفاقاً انتظار بیشتری بود، ناکام می نماید. از منظر بیرونی کسی توقع ندارد یک نظام اسلامی لزوماً با فناوری های نوین هسته ای و غیر هسته ای خود را بنمایاند. اما انتظار اینکه بتواند برخی جلوه های اسلامی بودن خود را در حوزه های مختلفی از جمله فرهنگ و هنر به نمایش بگذارد، کاملاً منطقی است. به همین دلیل یک ایرانی که نه، بلکه یک خارجی فضول و یا پژوهشگر اگر به اینحا بیاید و بخواهد تحقیق کند که این نظام سر تا پا اسلامی در این سی سال اخیر چه نوع موسیقی مخصوص تولید کرده که اولاً از قبل نبوده و ثانیاً ایرانی بوده و ثالثاً اسلامی است، هر چه بیشتر بجوید، کمتر می یابد! آنچه از صداهای موزون و ناموزون سه دهه اخیر به نام مذهب، پرده گوش مذهبیون و لامذهبیون را لرزانده، معجونی از توجه ها، بذل توجه ها و عدم توجه های مدیران تصمیم ساز کشور و همچنین برخی واعظان و طلایه داران دین اسلام در لباس روحانیت است. این سناریوی نانوشته، نیم نوشته و یا پیش نوشته در سه پرده به کارگردانی دسته جمعی متولیان امور فرهنگی و مذهبی و  همچنین توده های شریف ملت ایران جامه عمل به خود پوشیده است.

پرده اول: به بهانه اینکه ما انقلاب کردیم و باید همه چیزمان انقلابی و اسلامی باشد، موسیقی مذهبی در قالب سنتی خود، مورد تهاجم قرار گرفت و کم کم الگوهای جدید اسلامی و انقلابی رشد و نمو کرد. در ابتدا این نمونه های جدید، از عناصر سنتی به مقدار خیلی زیادی بهره می بردند و فاصله کمی با ارزش های موسیقایی این دیار داشتند. فقط کمی اسانس انقلابی به آنها اضافه شده بود و در کل نوید اتفاقات ناگوار را نمی داد. کم کم با تثبیت انقلاب، روز به روز گونه های عجیب و غریب و البته با لطف و عنایت مستقیم رادیو و تلویزیون پا گرفت و صداها و نواهای ابی و اندی و دیگر دوستان رانده شده، با لباسی آغشته به انواع واژه های حسن و حسین و زهرا و غیره سر برآورد. مداحان جدید در یک رویکرد کاملاً انقلابی! رودرروی خنیاگران سنتی موسیقی مذهبی که زبانی بسیار رسمی داشتند، ایستادند و به طرفة العینی با امام حسن و امام حسین پسر خاله از آب درآمدند. واژه ها و ترکیباتی مانند علی جون و حسین جون و زهرا جون، گر چه در آغاز با گوش های سنتی مردم بیگانگی می کرد ولی با تزریق مداوم مداحان انقلابی و حمایت های بی دریغ اصحاب قدرت، در گوش مردم لانه کرد. در این رویکرد، دیالوگ های کودکانه ای برای ائمه و معصومین ساخته و پرداخته شد تا احتمالاً کودکان ما هم با زبان جدید مذهبی بتوانند ارادتی بنمایند و سعادتی ببرند! و این شد مسابقه ای بین مداحان امروزی صرفاً برای تقرب بیشتر و شاید هم درآمد بیشتر!!

 

 

پرده دوم: موسیقی مذهبی ایران که از دیر باز به طور خودجوش بوجود آمده و طی نسل های متمادی از سینه ای به سینه دیگر منتقل شده بود، در شرایط جدید، از آنجا که حرف انقلابی در خورجینش نداشت، با درگذشت هر یک از راویان و مجریانش روز به روز کم فروغ تر شد. زیبایی شناسی این نوع موسیقی هم بی آنکه مورد توجه قرار گیرد، نفر به نفر زیر خاک رفت و کمتر کسی به این فکر افتاد که چگونه می شود بر این ستون های کهن، بنایی نو بنا نهاد.  مردم نیز که ظاهراً خسته شده بودند و دنبال شیوه ها و جلوه های جدید و بکری می گشتند تا با موسیقی اسلامی مد روز به اصطلاح حال کنند، توجه نداشتند که چه فاجعه ای ممکن است رخ بدهد. شرایطی پیش آمد که هر حرکت متصل و منسوب به امام و شهید و کربلا و خدا و پیغمبر ممدوح می نمود. در نتیجه عده ای برای عقب نماندن از تکنولوژی روز، واژه زیبای حسین*را تکنوباران کردند و در جلف ترین حالت ممکن عبارت "حسین حسین" عزاداران سنتی، به "سین سین سین سین" (seyn seyn seyn seyn) عزداران تکنولوژیست تبدیل شد و متأسفانه از هیچ گشت ارشادی بانگ مرغی بر نخاست که ای آقا اگر خودتان مسخره اید، چرا امام حسین را مسخره می کنید؟
 
 پرده سوم: وقتی زعمای قوم پس از دو دهه و خورده ای انقلابی گری در حوزه موسیقی مذهبی و اسلامی دیدند که آش دهن سوزی حاصل نشد و چیزهای نویافته اصلاً در شأن نظام و کشور نیست، همتی کردند تا خاطره فراموش نشدنی حضرت باخ در موسیقی کلیسایی، برای گوش های اسلامی هم تکرار شود و این شد که نهضت سمفونی سازی به کوشش برخی موسیقیدانان برجسته و دیرجسته** و همکاری کوتوله هایی تحت عنوان مدیر موسیقی و هنری و آیینی و غیره شکل گرفت. اما از آنجا که هاضمه مذهبیون خیلی توان جذب این آش های جدید را نداشت، پس از چند سال، رگبار سمفونی*** فروکش کرد و باخ در موسیقی کلیسایی تکرار نشد! یا به عبارتی برای دین اسلام از نوع جمهوری اسلامی، باخی پیدا نشد
 

برگرفته از : موسیقی ما

 


 

قطعاتی از آلبوم رها اثر پیام جهانمانی

 

ایشان از شاگردان استاد علیزاده هستند که تار و سه تار را به سبک جدید می نوازند
 

 

05 Shadiyane

07 Sar Mast

08 Aghaz

 

دریافت یکجا:

Download

 


لیست کل یادداشت های این وبلاگ